عشق یعنی..

ساخت وبلاگ
شاید هیچ وقت عشق را برایمان درست معنی نکردند ...یکبار گفتند عاشق شوی کور میشوی و انچه دارد را نمیبینی و انچه ندارد میبینی ..راست هم میگویند ..لابد کور شده ام که دوری هارا نمیبینم...یا این عشق نامعمول را ازمعمول ترینِ عشق هایی میبینم که پای دیوانگی اش را در این جهان گذاشته... اما نه .. می گویند عاشق انقدر کوراست که چشمان قهوه ای واضح یاررا مشکی دلخواه خود میبیند ... خب پس من چرا هنوز غرق در" گوشه ی چپ کشیده چشم راست" و "گوشه کشیده راستِ چشمِ چپ اویم" ... که پله به پله قدم در چشمانش گذاشتم و به اهنربای گوشه چشمش کشیده شدم ..؟! یا من عاشق نیستم یا ... نه هرجور هم حساب کنی همه مان از زبان عاشق جزعیات معشوقه را فهمیده ایم ....!!! اصلا من خودم میخواهم عشق را تعریف دیگر کنم... من می گویم عشق تنها دو کلمه معنی میشود و تمام ..شایدم هم در دوکلمه معنی میشود و ناتمام .. غرق شدن ... عشق ینی غرق شدن .. می دانی غرق شدن ینی اینکه حرف بزندو تو نشنوی که چه می گوید ...جایی شنیدم که می گفت «:فهمیدن حرفای کسی که چشماش قشنگه خیلی سخته ...»اخ که چقدر درست میگفت و من انرا فقط وقتی فهمیدم که دقیقه ها حرف زد و من مانند یک غواصی که خود تن به غرق شدن داده در اقیانوس چشمان و موج تکان خوردن لبهایش غرق شدم ... می دانی غرق شدن ینی سکوت های طولانی هنگام پلک زدن هایش ...یعنی ان وقت هایی که ارزو میکنی که کاش میشد ارامگاه جسمت را پس از مرگ دران گودال کوچک میان لب ها و لپ هایش بسازند که روح ام ارام بگیرد ... یعنی اینکه وقتی دست هایش را میگیری تمام دنیا را در دستان چفت شده ات داشته باشی ... یعنی اینکه وقتی هست ..اگر جدایی از اغوشش نوح و تمام ارض خدا قایق نوح باشد تو تنها اهل غرق باقی بمانی ... یعنی شنیدن تپش قلب هایش برایت همانند شنیدن صدای برداشتن الوار ریخته شده برای ان زلزله زده ای باشد که فکر میکرد چن ساعتی بیشتر در این دنیا و زیر این الوارزنده نخواهند ماند.. یعنی در خیالش غرق شوی و به خودکه میای فقط دستانت را که از موازات چشمانت قطرات دلتنگی را پاک میکندمیبینی یعنی تو .. قدردانی «بیطرف» پس از اعلام رای مجلس...
ما را در سایت قدردانی «بیطرف» پس از اعلام رای مجلس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtarpaiiz بازدید : 120 تاريخ : يکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت: 15:06